۱۳۹۰/۴/۲

آوای گروه کر

     علوم انسانی تنها يک شاخه ی تحصیلی در مقطع دبیرستان نیست، رشته های علوم انسانی مانند شاخه های یک درخت با هم مرتبط اند و این موجب هستي درخت مي شود. مطالعه روی روند های جامعه و علوم اجتماعی و انسانی از نظر حدود مطالعه دارای زمینه ها و مرز های مشتركی هستند که تفکیک قطعی موضوع مورد بررسی برای هر یک از زمینه ها ممکن نیست. با این حال هر یک از این رشته ها زمینه ی خاصی را مورد بررسی قرار می دهند و هر یک در کامل کردن هم نقش داشته و از هم مدد می جویند. تعدادی از رشته های علوم انسانی عبارت است از: تاریخ، جغرافیای انسانی، مردم شناسی، جمعیت شناسی، روان شناسی، جامعه شناسی، اقتصاد، حقوق، سیاست.
          بنابراین بررسی روند توسعه و تغییرات جامعه مستلزم شناخت و مطالعه عواملی است که تاثیر مستقیمی روی جامعه دارند که شامل تحقیق و بررسی در مورد حوزه های علوم انسانی می شود.آشنا نبودن جمعیت سازنده ی یک جامعه با تاریخ تمدن کشورش موجب از دست دادن دیدگاه ها و تجربیات مردم گشته می شود و از سرعت پیشرفت می کاهد. "جوانان ایرانی در این سال ها از خود می پرسند: چرا کشوری که تاریخ چند هزار ساله در ایجاد تمدن دارد با چنین موقعیت ضعیفی در جهان مواجه شده است؟" (ماهنامه تخصصی علوم اجتماعی شماره  68و 69 خرداد 82). کند شدن روند توسعه نیافتگی یک کشور، اقتصاد تک محصولی، افزایش یافتن فقر و اختلافات طبقاتی و به فراموشی سپرده شدن ارزش های اخلاقی یکی از علل آشنا نبودن مردم جامعه با تاریخ و تمدن جامعه است.
از طرف دیگر رابطه ی محیط طبیعی و جامعه (جغرافیای انسانی) به مطالعه ی اندیشه، خلق و خوی و زندگی اجتماعی از هر ملتی تحت تاثیر محیط اجتماع می پردازد. علم مردم شناسي و جمعيت شناسي نيز از نظر رويكرد هاي اجتماعي مانند ساير علوم انساني به حيطه ي خاصي از جامعه مي پردازد و تاثيرات جمعيت و ملل را در جامعه بررسي مي كند. همچنین علم جامعه شناسی و روان شناسی که زیر شاخه های متعددی را در بر می گیرند هر کدام به مطالعه ی خود فرد و فرد در گروه می پردازد. اين عملكرد افراد در گروه است كه جامعه را مي سازد و همين عملكرد خود موجب پيشرفت يا پسرفت يك اجتماع مي شود.
          علم سياست و جامعه با هم ارتباط مستقيم دارند. مي توان گفت كه سيايت شناسي در بر گيرنده ي بسياري از علوم اجتماعي است به همين علت تاثير گذاري آن روي جامعه بسيار زياد است. دكتر عبدالحميد ابوالحمد در اينباره مي گويد: "سياست شناسي كه از تاريخ بي اطلاع است، اقتصاد نمي داند، از جامعه شناسي بي خبر است و با ادبيات و هنر به كلي بيگانه است، مسلما سياست شناس برجسته اي نمي تواند باشد. به عبارت ديگر، براي اين كه تخصص در علوم اجتماعي بتواند كاملا مفيد و با ارزش باشد، بايد با دانش ها و تخصص هاي ديگر همراه باشد و ازآنها كمك گيرد.در غير اين صورت تخصص هاي منفرد و بدون ارتباط با ساير رشته ها، در علوم اجتماعي چندان مفيد نخواهد بود." ( مباني علم سياست، جلد اول، چاپ دوم، 1357، ص14) ديگر علوم انساني مانند حقوق و اقتصاد نيز با همكاري ديگر علوم انساني در شكل گيري و توسعه جامعه تاثيرات شگرفي دارند.
          بنابراين رشته هاي علوم انساني مانند خواننده هاي يك گروه كر هستند. هر كدام با صدا هاي مختلف، بم يا زير در حال خواندن يك آواز هستند و نواي برخاسته از اين گروه شامل آواي همه ي خواننده ها و نوازنده ها ست و اين همكاري ميان آنها است كه آوازي دلنواز يا دلخراش را مي سازد. ارتباط و همكاري ميان رشته هاي علوم انساني نيز با تاثيرات عمده ي خود بر جامعه موجب پيشرفت و توسعه يا پسرفت و عقب ماندگي يك جامعه مي شود. پس تحصيل و مطالعه در اين حوزه مي تواند به ما ديد وسيعي از روند حركت جامعه برساند.


منابع:
          قرائي مقدم، امان الله ، مباني جامعه شناسي ، چاپ نخستين ، 1374 ، انتشارات ابجد. فصل سوم و فصل دوازدهم.
          نراقي، حسن، جامعه شناسي خودماني، چرا درمانده ايم، چاپ دهم، 1383، نشر اختران، مقدمه، ص ه .
          هيلگارد، زمينه ي روان شناسي، ويراستار: دكتر محمد نقي براهني، چاپ هفتم، 1386، بخش ارزيابي رويكرد انسان گرايي، ص 473
          رايت ميلز، سي ، نقدي بر جامعه شناسي آمريكا، ترجمه دكتر عبدالمعبود انصاري، چاپ سوم، 1381، بخش 1 و بخش 10.
          استوزتل، ژان، روان شناسي اجتماعي، ترجمه دكتر علي محمد كاردان، انتشارات دانشگاه تهران، 1354، ص27 و 28.

م . سریرا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر