در اَشکال ، خط مستقیم از هر شکلی به حقیقت نزدیک تر است ،
چون بی انتهاست !
به آخرش مطمئنن نخواهم رسید ....
مطمئنن !
پس چرا می روم ؟
چرا ؟
چون رسالتم در رفتن است.
چه در سطح
چه در ارتفاع .
در سطح با دل و در ارتفاع با ذهن .
به دنبال چه ؟
درختان می گویند بهار
پرندگان می گویند ، لانه
سنگ ها می گویند صبر
و خاک ها می گویند مصاحب
و انسان ها می گویند «خوشبختی»
امّا همه ی ما در یک چیز شبیهیم ،
در طلب نور !
ما نه درختیم
و نه خاک .
پس خوشبختی را با علم به همه ی ضعف هامان در تشخیص ،
باید در حریم خودمان جستجو کنیم ،
خوشبختی ای که کلمه نیست !
زیرا طَلَبش ، قبل از کشف کلمه ،
همراه انسان متولّد شده است ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر